نتایج جستجو برای عبارت :

شرح هجران، مختصر کن.

سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنمدل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم
گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضاگاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم
آرزویم به جهان دیدن روی پسر استسوختم،سوختم از آتش هجران چه کنم؟
کنج زندان،بلا گشته ز هجران رضاتیره روز من از شام  غریبان چه کنم
نه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرانه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم
به خدا دوری معصومه و هجران رضامی کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنم
از وطن کرده مرا دور،جفای هارونمن دل خسته سر گشته و حیران چ
دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی
کاربران گرامی ،در این بخش لینک دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی با فرمت pdf در حجم ۵۰۲ صفحه آماده گردیده است.در صورت تمایل می توانید این محصول را از سایت خریداری و دانلود نمایید.
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلیxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلی pdfxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دک
دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی
کاربران گرامی ،در این بخش لینک دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی با فرمت pdf در حجم ۵۰۲ صفحه آماده گردیده است.در صورت تمایل می توانید این محصول را از سایت خریداری و دانلود نمایید.
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلیxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلی pdfxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین
دانلودpdf کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلی
 
 
 
دانلودفایل
 
 
Search ResultsWeb resultsمختصر,آیین دادرسی مدنی,دکتر توکلی,طرح نوین - نوین بوکnovinbook.com › مختصر,آیین دادرسی مدنی,دکتر توک...Translate this pageاین کتاب در چهار بخش تدوین شده که در سه بخش اول، به ترتیب، مباحث دروس سه گانة آیین دادرسی مدنی مقطع کارشناسی رشتة حقوق مطالعه شده و بخش چهارم به مطالعة ادلة ...خرید کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلیhttps://www.tahsilatetakmili.com › product › مختصر-آی...Translate this pageخرید اینتر
زیباترین زنانی که در زندگی ام دیده ام، به غایت فروتن بودند. میگفتند علم زیادی ندارند درحالی که جز خردمندترین آدمهایی بودند که در زندگی ام دیده بودم. سه سال قبل زنی در کلاس های زبان همکلاسم بود. سی و خرده ای سال سن داشت. نامش هجران و کمی فربه بود. موهای شرابی اش را محکم از پشت سر می بست و صورت گرد و خندانی داشت‌. عینک بزرگی به صورت میزد و هنگام لبخند، درشتیِ دندان های جلویش تو ذوق می زد. ولی آن لبخند، جزو به یاد ماندنی ترین لبخندهای زندگی من بود.
دوره هجران مهدی روبه پایان میشود/سختی کل بشردلتنگ آسان میشود/زجرها داردمسلمان ظلمها گشته زیاد/غربت دل ازبرای اهل ایمان میشود/اهل بیت مصطفی را دشمنیها شد زیاد/مثل شمرو حرمله ابلیس دوران میشود/درستم بر شیعیان تاانتهایش رفته اند/از بلای ناگهانی چشم گریان میشود/انقلابی ازخمینی اسوه دنیاشده/چون تمام اهل عالم نام ایران میشود/ملتش ایثارگر درخط وراه اهل بیت/چون سلیمانی فدایش باشهیدان میشود/بعدروح الله باشد مقتدا سیدعلی/آیتی رهبربرایش ازخراسان
کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی pdf
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
کتاب‌های مختصر حقوق به قلم محمدمهدی تولکی - پایگاه خبری ...https://www.ekhtebar.com › آگهی رپرتاژ۱۶ مرداد ۱۳۹۸ - از این سری کتاب، کتاب های مختصر حقوق مدنی، مختصر حقوق تجارت و مختصر آیین دادرسی مدنی توسط مؤلف محترم جناب آقای دکتر محمدمهدی توکلی به ...وارد نشده: pdfدانلود کتاب مختصر حقوق تجارت دکتر توکلی pdf : u ... - ...https://www.reddit.com › user › downloadbook98 › comments › دانلود_ک...۲۸ شهریور ۱۳۹۸ - دکتر محمدمهدی ت
اگه یکم حواسمون جمع باشه، هیچ وقت حالمون بد نمیشه.
هیچ اتفاقی اونقدر آشفتمون نمیکنه که غمبرک بزنیم،
 بگیم: اه ... من حالم بده ...چرا منو درک نمیکنید؟!:/
.
و من متاسفم برای خودم بابت همه روزایی که حالم بد بود.
شایدم اگه اون روزا رو تجربه نمی‌کردم، الان به این نمیرسیدم‌.
.
.
.
جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است
ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار
حافظ
.
.
نمی دونم چرا این چند سال اخیر هر عید فطر استوکیومتری میخونم!:/
مالامال است جام توحیدما بادهٔ مختصر نداریم#قاسم_انوار
.
.
مغموم ام ... از دست کرده‌‌های خودم نه این که امروز بوده باشد، نه چندیست ک چنین زندگی‌سوز روز می‌گذرانم و شب را هم به دود آتش‌روز تیره می‌دانم دیر‌یست به گِرد باده‌ی مختصر می‌چرخم
می بینم و می جویم،
می چینم و می ریزم.
می خندم و می گریم،
دیوانه چنین باید ؟ 
نه خیر ... عزیزجان
مالامال است جام توحید 
ما باده‌ی مختصر نداریم 
 
اون شب هم همین حس رو داشتم،
مغموم بودم که چرا اختصار داشته ا
باید کوتاه و مختصر بنویسم، در حالی که این کار رو دوست
ندارم. انجام دادن کاری همزمان با دوست نداشتنش آسون نیست، مثل ازدواج با کسی می‌مونه
که دوستش نداری، دقیقا مثل هم نیستن، یه شباهت کمی دارن. کوتاه نوشتن، بیخودی باعث میشه بزرگ و فهمیده به نظر برسم، البته
بزرگ و فهمیده که هستم، این بی‌خودی به نظر رسیدنش اذیتم می‌کنه. در همون حال
نوشتن متن‌های طولانی هم هر روز پیچیده‌تر میشه. جدی که نیست فقط پیچیده‌ست،
این دو تا با همدیگه فرق دارن.

به نظرم
شب دراز به امید صبح بیدارم
مگر که بوی تو آرد نسیم اسحارم

عجب که بیخ محبت نمی‌دهد بارم
که بر وی این همه باران شوق می‌بارم

از آستانه خدمت نمی‌توانم رفت
اگر به منزل قربت نمی‌دهی بارم

به تیغ هجر بکشتی مرا و برگشتی
بیا و زنده جاوید کن دگربارم

چه روزها به شب آورده‌ام در این امید
که با وجود عزیزت شبی به روز آرم

چه جرم رفت که با ما سخن نمی‌گویی
چه کرده‌ام که به هجران تو سزاوارم

هنوز با همه بدعهدیت دعاگویم
هنوز با همه بی مهریت طلبکارم

من از حکای
کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلی

جهت دانلود و مشاهده فایل به روی لینک زیر کلیک نمایید.
دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلی

مختصر آیین دادرسی مدنی: این کتاب در چهار بخش تدوین شده که در سه بخش اول، به ترتیب، مباحث دروس سه گانة آیین دادرسی مدنی مقطع کارشناسی رشتة حقوق مطالعه شده و بخش چهارم به مطالعة ادلة ... خرید کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی، در چهار بخش تدوین شده که در سه بخش اول، به ترتی
در مدینه هر کس برای پیامبر هدیه ای می آورد. مادر اَنَس بن مالک آمد و گفت: من چیزی برای پیشکش ندارم اما فرزندی دارم که او را به عنوان خادم شما پیشکش می کنم.
 انس ده سال خادم پیامبر بود، بعد از رحلت رسول اکرم از انس سوال کردند #پیامبر را چگونه یافتی؟ گفت مختصر بگویم یا مفصل؟ گفتند: مختصر. انس گفت: رفتار پیامبر در این ده سال بگونه ای بود که نفهمیدم من خادم او بودم یا او خادم من!
فقہا کی حکمرانی کی مختصر تاریخ
وہ ولایت جو پیغمبر اکرم صلی اللہ علیہ و آلہ اور ائمہ علیہم السلام کے لیے ثابت ہے وہی ایک فقیہ کے لیے بھی ثابت ہے اس بات میں اس وقت تک کوئی شک و شبہ نہیں کیا جا سکتا جب تک کوئی دلیل اس کے خلاف نہ ہو۔
ادامه مطلب
 
ای مهربان ارباب حسین علیه السلام
سید الشهداء.. 
ای کسی که ولادتش بلا دور میکند..
ای کسی که با شهادتش هم دعا مستجاب میکند..
با دل نازک تان با زبان شیرینتان 
دعا کنید در حق دل های ما..
تا 
بلای هجران با وصال از سر دل های ما رفع بشود..
دلتنگیم بسیار آقاجان..
  
هجران ما کی می شود سر؟! از کجا معلوم
می بینمت فرزند کوثر؟! از کجا معلوم
پروانه را وعده مده بر روزی فردا
یک وقت دیدی مُرد آخر، از کجا معلوم
یک عمر آه از دل کشیدم، ممکن است آخر
روزی بگیرد آه مضطر از کجا معلوم
از دردهایم شاکی ام اما به خود گفتم
حتما برایم بوده بهتر از کجا معلوم
حق من است آتش ولی از لطف این اشک
شاید نجاتم داد مادر از کجا معلوم
وقتی که هر دو دست زهرا بند آن در بود
شاید زمین افتاده با سر، از کجا معلوم
شاید همان رد غلاف قنفذ ملعون
باشد دل
زندگی بی تو چه بی معنی بودمثل شاهی که به سر تاج نداشتروبه رویت من و من کرد و نگفتدر دلش گفت و زبان واج نداشتچشمت آن گوهر بی همتا بودکس ولی جرات تاراج نداشتخنده بعد از تو نیامد به لبمبرگ سبزی تن خود کاج نداشتخواست تا جنگ کند با تقدیرفیل درمانده ولی عاج نداشتغم هجران سحری کشت مراصبح دولت شب محتاج نداشت ...#الهام_ملک_محمدی
زندگی بی تو چه بی معنی بود مثل شاهی که به سر تاج نداشت روبه رویت من و من کرد و نگفت در دلش گفت و زبان واج نداشت چشمت آن گوهر بی همتا بود کس ولی جرات تاراج نداشت خنده بعد از تو نیامد به لبم برگ سبزی تن خود کاج نداشت خواست تا جنگ کند با تقدیر فیل درمانده ولی عاج نداشت غم هجران سحری کشت مرا صبح دولت شب محتاج نداشت ... #الهام_ملک_محمدی
گلچین اشعار و غزلیات سعدیمن بی‌ مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم
خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم
که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت
جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت
جای خنده‌ست سخن گفتن شیرین پیشت
کآب شیرین چو بخندی برود از ش
سه شنبه مدرسه بودم. کلاس ششمی ها آش رشته پخته بودند و بعد از پایان کارشان آزاد و رها زیر آفتاب نشسته بودند و آش می خوردند. من هم کنارشان نشستم. به صداها و خنده های بلندشان گوش می دادم و آش برایشان می ریختم. حالشان خوب بود. با هم بحث کرده بودند؛ گریه کرده بودند اما در نهایت کنار هم نشسته بودند و می خندیدند. من از خوشی آن ها فاصله داشتم؛ اما پیوستگی غیر واقعی به بچه ها را دوست داشتم. بعد کمک شان کردم. دیگ آش را شستیم و آش ها را تقسیم کردیم. همان لحظه،
میکرودرم برای جای جوش
معمولا جای جوش که به شکل تغییر رنگ یا قرمزی یا برجستگی مختصر یا فرورفتگی مختصر باشد. با چندین جلسه درمان بهبود نسبی می یابد در گروهی از موارد ممکن است نیاز به استفاده از انواع لیزر نیز باشد. در موارد خفیف با چندین جلسه میکرودرم  ضایعات بهبود می یابد.
 
http://WWW.NEGARSKIN.IRhttp://WWW.NEGARSKIN.IR
نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با همکاری ستاد امر به معروف و نهی از منکر مسابقه‌ کتابخوانی با محوریت کتاب «فرهنگ مختصر امر به معروف و نهی از منکر» را برگزار می‌کند. علاقمندان برای دریافت کتاب به کتابخانه عمومی شهید طباطبایی مراجعه کنند.
من که میدونم خیلی وقته حافظ باز نکردی، پ بیا با هم این فال بخونیم :
روز هجران و شب فرقت یار آخر شدزدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شدآن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمودعاقبت در قدم باد بهار آخر شدشکر ایزد که به اقبال کله گوشه گلنخوت باد دی و شوکت خار آخر شدصبح امید که بد معتکف پرده غیبگو برون آی که کار شب تار آخر شدآن پریشانی شب‌های دراز و غم دلهمه در سایه گیسوی نگار آخر شدباورم نیست ز بدعهدی ایام هنوزقصه غصه که در دولت یار آخر شدساقیا لطف نمودی
قیمت میلگرد بسته به انواع آن، شرکت های تولید کننده آن، قطر و ضخامت آن ها و نیز درصد فولادی آن متنوع است. در این مقاله بر این شده ایم که با توضیحات مختصر در مورد قیمت میلگرد و انواع توضیحاتی مفید و مختصر بیان کنیم که امیدواریم مورد استفاده شما دوستان عزیز قرار گیرد. البته نه در کشور عزیزمان و نه حتی در سایر کشور های دنیا قیمت میلگرد ثبات ندارد و ماننده طلا و دلار بالا و پایین میرود که البته ما در این مقاله فقط نسبت به عوامل تعیین کننده قیمت تمرک
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن
یار ما این دارد و آن نیز هم
یاد باد آن کو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم
دوستان در پرده می‌گویم سخن
گفته خواهد شد به دستان نیز هم
چون سر آمد دولت شب‌های وصل
بگذرد ایام هجران نیز هم
هر دو عالم یک فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
اعتمادی نیست بر کار جهان
بلکه بر گردون گردان نیز هم
عاشق از قاضی نترسد می بیار
بلکه از یرغوی دیوان نیز هم
محتسب داند
دانلود جزوه خلاصه کتاب حقوق مدنی 5 - مختصر حقوق خانواده - صفایی و امامی - حقوق پیام نور - pdf به همراه 15 دوره نمونه سوال
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
دانلود کتاب حقوق مدنی ۵ صفایی :: دانلود کتاب پی دی افbookpdfdownload.blog.ir › دانلود-کتاب-حقوق-مدنی-5-...دانلود رایگان جزوه حقوق مدنی 5 ( حقوق خانواده ) برگرفته شده از کتاب مختصر حقوق خانواده دکتر سید حسین صفایی و دکتر اسد الله امامی مناسب برای دانشجویان پیام
▫️
گاه بزن خنده ای،غنچه ی رعنای من
بی کس و بی یار شدم،از غم هجران تو
گاه بزن طعنه ای بر دل بیمار من...
#علی_سالاروند
─═┅✰❣✰┅═─
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
هجران
زمستان است، وصل اما بهار است
دیدار را عشق است و هجران ناگوار است

تعبیرهجران
دوری دل هاست از هم
دل های ما که خانه ی دربست یار است

عشق
است اگرراضی شود دلدار از ما
وقتی که ناراضی است وقت اعتذار است

سخت
است اگر درد فراق یار اما
دوران سختی بگذرد وقت گذار است

چون
کودکان باید ز درد هجر نالید
بهتر به حاجت می رسد طفلی که زار است

باید
که برخیزیم گر جویای وصلیم
کوشش برای وصل شرط انتظار است

دلدار
در آئینه ی دل جلوه دارد
آئینه ها اما پر از گرد و غبا
چه گریه دار گذر کرد از خیابان ها
کسی که بود حواسش به ما پریشان ها
چه کرده دیدن این شهرها به قلبش که
بریده از همه و رفته در بیابان ها
هزار سال گذشت از حکایت غیبت
ز هجر، یکسره ویران شدند کنعان ها
سوار کشتی امنش بشو، سلامت باش
به فکر باش، می آید زمان طوفان ها
به هجر انس گرفته ام، به وصل محتاجم
دلم شکسته ی وصل است و بند هجران ها
بهار زندگی ما، بهار نزدیک است
خوش است سر بشود با تو این زمستان ها
یکی یکی همه ی نوکران سفر کردند
به پیش مادر سادات، با حسین ج
توضیحی مختصر درباره برنج عنبر بو
 
ما برای فروش برنج عنبر بو در اختیار شما هستیم و تمام نیاز سال شما را تامیین می کنیم
اره درسته میدونم که شما الان دارین به این فکر میکنید پس چرا من نام این برنج را نشنیده ام اما نگران نباشید
این به خاطر این است که این برنج خوش عطر بو در اصفهان خیلی جا نیفتاده است و اکثرا مردم اصفهان از برنج های شمالی یا برنج لنجان استفاده می کنند و این یک دلیل است دلیل دیگر این است که  این برنج اصالتی خوزستانی دارد و در اصفهان ش
هجران
زمستان است، وصل اما بهار است
دیدار را عشق است و هجران ناگوار است

تعبیرهجران
دوری دل هاست از هم
دل های ما که خانه ی دربست یار است

عشق
است اگرراضی شود دلدار از ما
وقتی که ناراضی است وقت اعتذار است

سخت
است اگر درد فراق یار اما
دوران سختی بگذرد وقت گذار است

چون
کودکان باید ز درد هجر نالید
بهتر به حاجت می رسد طفلی که زار است

باید
که برخیزیم گر جویای وصلیم
کوشش برای وصل شرط انتظار است

دلدار
در آئینه ی دل جلوه دارد
آئینه ها اما پر از گرد و غبا
تقدیم به ساحت انسان کامل ...

شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند
هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگسدان کنند
ای جوان سروقد گویی ببر
پیش از آن کز قامتت چوگان کنند
عاشقان را بر سر خود حکم نیست
هر چه فرمان تو باشد آن کنند
پیش چشمم کمتر است از قطره‌ای
این حکایت‌ها که از طوفان کنند
یار ما چون گیرد آغاز سماع
قدسیان بر عرش دست افشان کنند
مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم بر انسان کنند
خوش برآ با غصه  ای دل ک اهل راز
ع
 کتاب انسان خردمند :تاریخ مختصر بشر اثر یووال نوح هراری PDF
نام کتاب :انسان خرمند نام اصلی : (تاریخ مختصر بشر) קיצור תולדות האנושות نوشته : یووال نوح هراری ترجمه : محسن مینوخرد - نیک گرگین تاریخ انتشار : ۲۰۱۱ تعداد صفحات : 607 صفحه کامل نسخه تایپ شده فهرست : فصل اول : موجودی بی اهمیت فصل دوم : درخت دانش فصل سوم : یک روز از زندگی آدم و ...
دریافت فایل
روز تولدم برای من روز مهمی‌ست. تبریک‌های آدم‌ها و کلماتی که به زبان می‌آورند، قدر و قیمت زیادی دارد؛ حتی سکوت و بی‌تفاوتی عده‌ای دیگر هم. انگار که تکلیفم مشخص می‌شود؛ انگار که می‌فهمم عده‌ای را باید بیشتر دوست داشته باشم و عده‌ای را کمتر. اتفاق دوست‌داشتنی‌تر این است که می‌فهمم من گوشه‌ی قلب کدام آدم‌ها خانه دارم؟ تو بگو گوشه‌ای کوچک و مختصر؛ اما مهم این است که این نوزده‌سال، بیهوده نبوده و رفاقت‌هایی ساخته که آدم‌هایش، زندگی‌
ما را رها کنید در این رنج بی‌حساب
با قلب پاره پاره و، با سینه‌ای‌ کباب
عمری‌ گذشت در غم هجران روی‌ دوست
مرغم درون آتش و، ماهی‌ بُرونِ آب

حالی‌ نشد نصیبم از این رنج و زندگی‌
پیری‌ رسید غرق بطالت، پس از شباب

از درس و بحث مدرسه‌ام حاصلی‌ نشد
کی‌ می‌توان رشید به دریا ازین سراب؟

هرچه فرا گرفتم و، هرچه ورق زدم
چیزی‌ نبود غیر حجابی‌ پس از حجاب

هان ای‌ عزیز! فصل جوانی‌ بهوش باش!
در پیری‌ از تو، هیچ نیاید بغیر خواب

این جاهِلان که دعوی‌ ارشا
دانلود کتاب صوتی انسان خردمند :تاریخ مختصر بشر اثر یووال نوح هراریMP3+PDF
نوع فایل : MP3 و PDF قابل اجرا در موبایل،تبلت،کامپیوتر،ماشین و ... نام اصلی : (تاریخ مختصر بشر) קיצור תולדות האנושות نوشته : یووال نوح هراری ترجمه : محسن مینوخرد - نیک گرگین تاریخ انتشار : ۲۰۱۱ زمان کل : 6 ساعت و 36 دقیقه کامل با صدای مرد بدون آهنگ زمینه تعداد صفحات : 607 صفحه ...
دریافت فایل
اصلا گور پدر هر چه خیر و مصلحت و آینده است!
وقتی دو نفر میخواهند به هم برسند، بگذار برسند!
تهش این است که میفهمند نمیشود و جدا میشوند دیگر. غیر از این است؟
به ما چه که انتهای این راه بن‌بست است!
به ما چه که آن دو از زمین تا آسمان فرق دارند!
تا بوده همین بوده! آدمی تا خودش تجربه نکند، درس نمیگیرد.
وقتی با گذشت چند سال و با وجود ازدواج، هنوز بگویند: «نگذاشتند که ما به هم برسیم»
وقتی هر چه بگویی و دلیل بیاوری به خرجشان نرود که نرود؛
بگذار به سنگ بخورد


ساقیا جام جهانبینی ایمان تو خوش
شمع تابان تو خوش، جمع جوانان تو خوش
سوی میخانه‌ی خرداد تو باز آمده ایم
نظری کن که شود حال حریفان تو خوش
به شب ساغر ما بادهء روشن برسان
تا بنوشیم به شکرانهء احسان تو خوش
و ببینیم درین آینه، فردا شده اند
مردمان تو خوش و میهن ایران تو خوش
باغ غارت شدهء بهمن خونین تو سبز
خاوران از گل پیروزی خوبان تو خوش
سرزمین تو پر از شادی آزادی و قسط
طالقان تو خوش و مشهد و تهران تو خوش
هیرمند و خزر و ارژن و کارون و سهند
زنده رود و


ساقیا جام جهانبینی ایمان تو خوش
شمع تابان تو خوش، جمع جوانان تو خوش
سوی میخانه‌ی خرداد تو باز آمده ایم
نظری کن که شود حال حریفان تو خوش
به شب ساغر ما بادهء روشن برسان
تا بنوشیم به شکرانهء احسان تو خوش
و ببینیم درین آینه، فردا شده اند
مردمان تو خوش و میهن ایران تو خوش
باغ غارت شدهء بهمن خونین تو سبز
خاوران از گل پیروزی خوبان تو خوش
سرزمین تو پر از شادی آزادی و قسط
طالقان تو خوش و مشهد و تهران تو خوش
هیرمند و خزر و ارژن و کارون و سهند
زنده رود و
هجران گرفته دور وبرم را برای چه؟خون می کنی دو چشم ترم را برای چه؟
وقتی قرار نیست کبوتر کنی مرابخشیده اند بال و پرم را برای چه؟
گر نیستی غریب،مگو پس انا الغریبصد پاره می کنی جگرم را برای چه ؟
دارد سرت برای چه آماده می شود
ادامه مطلب
خوابیده ام زیر درخت انگور حیاط. از زیر شاخه های سبز و تازه روییده اش نور بی جان ماه و ستاره ها به پایین میریزد و نسیم خنکی خودش را به پشت پلک هایم میمالد. به این فکر میکنم که از همه چیز دور شده ام، گم شده ام. انزوایی خودخواسته. عزیز دلم، به این فکر میکنم که اگر این ستاره ها، اگر شاخه های جوان و ظریف درختان و اگر پلک های خسته من باخبر بشوند که تو را هم از دست خواهم داد خاموش خواهند شد، خواهند مرد...
اگر بیایی، ذره ذره خاک زیر پایت را سرمه چشمانم میکن
من علاقه عجیبی به تاریخ بشر داشتم. (که خیلی جدی‌ش نگرفته بودم) چند باری هم سوزنم روی پیدا کردن پاسخِ این سوال که «هبوط حضرت آدم دقیقاً چند سال پیش اتفاق افتاده؟!» گیر کرده بود. اما همیشه جستجوهای اینترنتی‌م به ویکی‌پدیا و چند تا سایت مذهبی مثل ویکی‌شیعه ختم می‌شد.
یادمه حتی بچه‌تر که بودم، از نمایشگاه‌های کتاب فقط انواع و اقسام کتاب‌های «دایره‌المعارف» و «دانستنیها» رو می‌خریدم و لابلای صفحات‌شون دنبال اطلاعاتی درباره همین حوزه‌ی ت
کلمات اکسیر عجیبی هستند. حروف و ضرب و وزن آن ها. انگار که از عالمی ماوراء این دنیا می آیند. جایی دیدم که ابن عربی هم نظری چنین دارد و رساله ای نوشته است در خصوص مکنونات حروف. که از عالمی مافوق ادراکات بشر می جوشند. القصّه،‌ این روزها شده است از خواب که بر می خیزم ناخودآگاه بیت شعری بر زبان دارم. در ضمیر ناخودآگاه. مثلا دیروز بی هیچ مناسبتی ظاهرا، برای نماز صبح که برخواستم این بیت بسیار زیبای حافظ بر زبانم بود که "فغان که آن مهِ نامهربانِ مهرگسل/
توضیحی مختصر درباره برنج عنبر بو
 
ما برای فروش برنج عنبر بو در اختیار شما هستیم و تمام نیاز سال شما را تامیین می کنیم
اره درسته میدونم که شما الان دارین به این فکر میکنید پس چرا من نام این برنج را نشنیده ام اما نگران نباشید
این به خاطر این است که این برنج خوش عطر بو در اصفهان خیلی جا نیفتاده است و اکثرا مردم اصفهان از برنج های شمالی یا برنج لنجان استفاده می کنند و این یک دلیل است دلیل دیگر این است که  این برنج اصالتی خوزستانی دارد و در اصفهان ش
 
انگار زندگی دو لحظه بیش نیست و یا تکرار دو لحظه: لحظه ی وصل و لحظه ی
هجر.
بیاد بیار سخن جلال‌الدین را:
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی است    
مصطفی فرمود دنیا ساعتی است
آری... آنان که جانشان (نه ذهنشان و نه افکارشان) به حقیقت وصل گردیده،
امید و آرامشی یافته اند، گویی تمام هستی در آنان هضم گردیده و گویی وسعت آنان از تمام
هستی پرآشوب فراتر رفته ست...
 و وای به لحظه ی
هجران... لحظه ی غرق شدن و تنیدن به جهان ماهیات و گم شدن در میان آنها.
بر من این چنین می ن
امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین…
 
امیر من : نرجس شکوریان فرد، عهد مانا
 
بریده کتاب(۱):
هق هق گریه هم را خاموش نمی کنم!جلوی اشک هایم را نمی گیرم!به خودم دلداری نمی دهم تا آرام شوم!اما خدایا! فقط حسین است که می تواند برای تو همه ی زندگی اش را ببخشد.
 
 
دانلود
ادامه مطلب
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
 
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
 
بعضی روزها به اینجا سر میزنم و برایتان یک سبد کوچک شعر می‌آورم تا میان این شلوغی ها و زشتی‌های روزگار روحتان تازه شود و زیر سقف این خانه‌های بدقواره شهری شش‌هاتان با هوای کوه و جنگل پر شود.
اینها دو بیت اول غزلی از حافظ است.می‌دانم حوصله‌تان ممکن است یاری نکند و به همین دو بیت بسنده می‌کنم.همین دو بیت
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این ر
قل حق می‌زند جان مخمّر تو این دیدی و من آن مخمّر 
تو با مستان به ظاهر حکم کردیندیدی هست پنهان مخمّر
ندیدی جوشش آن روح رقصانسرور پاک چرخان مخمّر
تو را با خودخوشی بیچاره‌ای کردرها از قول و پیمان مخمّر
چنین آزادی‌ای ننگ است یا ربمبادا هول هجران مخمّر
سزاوارم به یک جام عدم‌گیرسر زاهد زنم چان مخمّر
شریعت خواندم و جامی نگیراندطریقت راندم از کان مخمّر
حقیقت‌پیشه‌ای بی‌جامه آزادچنین باشم به قرآن مخمّر
بیا حلمی سرای باده وجد استبچرخان جان و د
امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین…
 
امیر من : نرجس شکوریان فرد، عهد مانا
 
بریده کتاب(۱):
هق هق گریه هم را خاموش نمی کنم!جلوی اشک هایم را نمی گیرم!به خودم دلداری نمی دهم تا آرام شوم!اما خدایا! فقط حسین است که می تواند برای تو همه ی زندگی اش را ببخشد.
 
 
 
دانلود
 
ادامه مطلب
حال مایاران زشورعاشقی مجنون زعشقروح ماازجنس عشق وجسم مامشحون زعشقسهم ماازبوستان معرفت انبوه شورعاشقییافزونی ازغم دلدادگی مدیون زعشقیادمان باشد، لطافت را، شرف را، عشق راحاصل دلبستگی های درون مرهون زعشقنیست درخاطر بجز عشق وغم هجران ووصلازتب وتاب فراق ولاجرم مصون زعشقنرگس چشم من امشب نوحه خوان دلبر استنغمه ها می سازد ازاین نای دل موزون زعشقازدلستان مروت وام ها دارد دلمهردم ازاندیشه ام پیداست این مکنون زعشقظاهرا باعشق هوخوکرده ام بنگرک
#مجالس+
#دیوارنوشتهای من
#هوشنگ ابتهاج
سلام بر دوستان دیده و ندیده و عزیز دیده عیدتون مبارک. ان شا الله آرزو های خوبتون همین امروز برآورده بشه.
حضرت حافظ می‌فرماید:
"در خلاف آمد عادت بطلب کام که من     کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم"
متاسفانه داد قیصر و فریدون درآمد که بابا چه خبره دست از سر ما بردار. من هم به ناچار ناامیدانه گشتم در جستجوی شاعری دوست بداری ("دوست بداری" صفته به معنی دوست داشتنی) تا این که در دیار فرنگ پیر بچه ای دیدم هوشنگ نام ک
دانلود مقاله isi موجودی مختصر ایمنی نروژی در مورد ایمنی هوا (مختصر NORSCI) - خواص و روابط روان سنجی فرمت فایل دانلودی: .pdfفرمت فایل اصلی: PDFتعداد صفحات: 8حجم فایل: 321قیمت: 3000 تومانبخشی از متن:دانلود مقاله isi موجودی مختصر ایمنی نروژی در مورد ایمنی هوا (مختصر NORSCI) - خواص و روابط روان سنجیزبان مقاله انگلیسیسال انتشار: 2016abstractThe aim of this study was to establish the psychometric properties of the 11-item Brief Norwegian SafetyClimate Inventory (Brief NORSCI) and to examine direct and indirect associations between shift workschedules, sleep problems, he
شب بود و ماه بود و بیابان اضافه شد
یک غصه بر ستم کشیِ جان اضافه شد
از سمت قلب خسته ی من ترس و دلهره
از سمت چشم های تو طوفان اضافه شد
موی تو، تور ماهی بی چاره قلب من
قلاب عشق آمد و بر آن اضافه شد
تیرت دقیق آمد و بر شعر من نشست
زخمی عمیق بر دل حیران اضافه شد
از بس خیال در سر من دور می زند
در کوچه ای هزار خیابان اضافه شد
گرمای بی نهایت اهواز بس نبود
توی سرم شلوغی تهران اضافه شد!
می خواستم ببینمت اما نیامدی
فیلی به تنگی دل فنجان اضافه شد
حالا سپیده سر زد
شب به هم درشکند زلف چلیپائی را
صبحدم سردهد انفاس مسیحائی را
گر از آن طور تجلی به چراغی برسی
موسی دل طلب و سینه سینائی را
گر به آئینه سیماب سحر رشک بری
اشک سیمین طلبی آینه سیمائی را
رنگ رؤیا زده ام بر افق دیده و دل
تا تماشا کنم آن شاهد رؤیائی را
از نسیم سحر آموختم و شعله شمع
رسم شوریدگی و شیوه شیدائی را
جان چه باشد که به بازار تو آرد عاشق
قیمت ارزان نکنی گوهر زیبائی را
طوطیم گوئی از آن قند لب آموخت سخن
که به دل آب کند شکر گویائی را
دل به هجران تو عم
عنوان کتاب : Brief Answers to the Big Questions (پاسخ‌هایی مختصر به پرسش‌هایی بزرگ)
موضوع : فیزیک، کیهان شناسی، پاسخ‌های علوم، آینده‌نگری
نویستده : استیون هاوکینگ
نسخه نمونه : pdf صفحات 1 الی 14
تاریخ اولین انتشار: ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ترجمه فارسی : ۱۳۹۸ (چاپ اول، ۱۳۹۷)
معرفی کتاب : 
ادامه مطلب
عنوان کتاب : Brief Answers to the Big Questions (پاسخ‌هایی مختصر به پرسش‌هایی بزرگ)
موضوع : فیزیک، کیهان شناسی، پاسخ‌های علوم، آینده‌نگری
نویسنده : استیون هاوکینگ
نسخه نمونه : pdf صفحات 1 الی 14
تاریخ اولین انتشار: ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ترجمه فارسی : ۱۳۹۸ (چاپ اول، ۱۳۹۷)
معرفی کتاب : 
ادامه مطلب
    
        ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷

    میکشم از هجر او صد جامِ خون دل به دوش
               میبرم در هر قدم وجدانِ آب و گل به دوش
     من غم هجران خورم غافل غم بود و نبود
               حسرت دنیا چرا باید کشد عاقل به دوش
  
   سوی میخانه روم هرشب پریشانتر ز پیش
              تا مگر پیدا کنم ساقیِ خونِ دل به دوش
  
   وصلِ او ممکن نباشد اندر این ماتمسرا
            کی تواند غمزه ی او را کشد جاهل به دوش
     در پی محمل دویدن، شرط مجنون بودنست
       
ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده
خوش‌تر ز چشم مستت چشم جهان ندیده
 
همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت
گیتی نشان نداده ایزد نیافریده
 
هر زاهدی که دیده یاقوت جان فزایش
سجاده ترک کرده پیمانه در کشیده
 
بر چهره بخت نیکت تعویذ چشم زخم است
هر دم و ان یکادی ز اخلاص بردمیده
 
بر قصد خون عشاق ابرو و چشم شوخش
گاه این کمین گشاده گاه آن کمان کشیده
 
تا کی کبوتر دل باشد چو مرغ بسمل
از زخم ناوک تو در خاک و خون تپیده
 
از سوز سینه هر دم دودم به سر درآید
چون عود چند
در جستجوی لحظه‌ی نو همچنان در تکاپویم. عرق روح می‌ریزم و در تکاپوی زمان نوام. رویاها ریزریز در آغوشم، جانها همه بر دوشم. در جستجوی راه نوام و هم این راه نو به چنگال روح به زمین می‌کَنَم و به زمان فرو می‌ریزم.
آن ضعیفان رفتند و این ضعیفان نیز می‌روند. جنگ نو در راه است تا صلح نو، چنانکه شب نو تا صبح نو. مرگ نوست در راه تا میلاد نو، و خوابی نو تا بیداری نو. 
به وصل نمی‌اندیشم و به هجران.به عشق می‌اندیشمکه جز آن در اندیشه‌ام نیست.
حلمی | هنر و معن
آیا پس از جلسه درمان می توانم به محل کار بازگردم؟
آری. این درمان معمولاً «درمان زمان ناهار» نامیده می شود، چون مختصر و مفید است و به ندرت عوارض جانبی داشته باشد. پس از درمان با روش میکرودرم، پوست شما باید شاداب و جوان شود.
http://WWW.NEGARSKIN.IRhttp://WWW.NEGARSKIN.IR
     آیا پس از جلسه درمان می توانم به محل کار بازگردم؟
آری. این درمان معمولاً «درمان زمان ناهار» نامیده می شود، چون مختصر و مفید است و به ندرت عوارض جانبی داشته باشد. پس از درمان با روش میکرودرم، پوست شما باید شاداب و جوان شود.
http://WWW.NEGARSKIN.IRhttp://WWW.NEGARSKIN.IR
1هیچوقت به اندازه ی الان امنیت خاطر از زندگی مشترک مون نداشتم. این آرامش و اطمینان وصف نشدنی ناشی از گذراندن اون دوران مزخرف و بد و پراسترس بود که خیلی ضربه بهم وارد کرد اما صبرم نتیجه داد و این روزها رو هم دیدم الحمدلله
2برای خاله جونم دعا کنید که بیمارستانه و برای دخترخاله عزیزم که همه ی کارها رو دوششه و دست تنهاست و خسته ی خسته..
 
سختی آب چیست
 سختی آب یکی از اصلی ترین آلاینده های درون آب می باشد به طور مختصر می توان جمع کاتیون های آب را چه مثبت چه منفی را سختی آب نامید از آنجایی که بیشتر سهم یونهای کلسیم و منیزیم را معمولاً سختی آب می نامند در آب‌های زیرزمینی به احتمال زیاد یک سال پیش می آید این است که سختی به چند دسته تقسیم می شود که به راحتی می توان پاسخ داد دو دسته دسته اول گذرا و موقتی و دسته دوم سختی‌های با ماندگاری بالا می باشد که در این مقاله هر چند مختصر قصد دار
مختصر دانشی درباره کد نویسی فرا گرفتم که شاید بتونه یک سری از مشکلات وبلاگ نویسان عزیز رو حل کنه .. هر کسی در نظرات این مطلب ، می تونه سوال خودش رو بپرسه تا اگر در توان بود ، بهش پاسخ داده بشه !
فرقی هم نداره که از کدوم سرویس وبلاگ دهی و یا حتی وبسایت مستقل استفاده می کنید ..
ادامه مطلب
سختی آب چیست
 سختی آب یکی از اصلی ترین آلاینده های درون آب می باشد به طور مختصر می توان جمع کاتیون های آب را چه مثبت چه منفی را سختی آب نامید از آنجایی که بیشتر سهم یونهای کلسیم و منیزیم را معمولاً سختی آب می نامند در آب‌های زیرزمینی به احتمال زیاد یک سال پیش می آید این است که سختی به چند دسته تقسیم می شود که به راحتی می توان پاسخ داد دو دسته دسته اول گذرا و موقتی و دسته دوم سختی‌های با ماندگاری بالا می باشد که در این مقاله هر چند مختصر قصد دار
 
 
دوستان زیادی دارم که خبرنگار و روزنامه نگار هستند امسال نتوانستم و نخواستم به هیچ کدام تبریک بگویم. امسال درد هجران و دل سوخته بازماندگان آن هشت کنسولگر و خبرنگار فقید  محمود صارمی جلو چشمانم رژه می روند. 17 مرداد 1377، محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی مستقر در مزار شریف افغانستان، به همراه ۸ نفر از کارکنان سرکنسولگری ایران در این شهر توسط عوامل گروه طالبان به شهادت رسیدند و 17 مرداد را به یاد محمود صارمی روز خبرنگار نام گذاشتن
"تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد"
باید از اول این درد میدانستم
هر شروعی که به تو ختم شود یک شبه پایان دارد
که سکوتی شده هر نغمه ی نیلوفری ات
که برایم همه شب گریه ی پنهان دارد
من تو را بهر جداییت ملامت نکنم
دردم این است که رفتی و تنم جان دارد
حال ، زخمی که زدی با همه پیمان دارد
من هوایم همه ی سال ابریست
و خیابانم همیشه نم باران دارد
کسی از پیچ و خم جاده پاییز تو آگاه نشد
که قدم در قدم هر ثانیه ، تاوان دارد
هر نگاهم
(( تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد ))
باید از اول این درد میدانستم
هر شروعی که به تو ختم شود یک شبه پایان دارد
که سکوتی شده هر نغمه ی نیلوفری ات
که برایم همه شب گریه ی پنهان دارد
من تو را بهر جداییت ملامت نکنم
دردم این است که رفتی و تنم جان دارد
حال ، زخمی که زدی با همه پیمان دارد
من هوایم همه ی سال ابریست
و خیابانم همیشه نم باران دارد
کسی از پیچ و خم جاده پاییز تو آگاه نشد
که قدم در قدم هر ثانیه ، تاوان دارد
هر نگاه
بازگویم غم خودعاشقی ام عارکه نیست
دلِ بی کینه ی ماپرشده انبارکه نیست
شده ام عاشق وشیدای دوچشمان سیاه
عاشقی بستنِ لب هاوفقط زارکه نیست
شده پراشک،وجودم زتمنای دلم
رهِ اشکم که فقط ازرخ ورخسارکه نیست
مثل دریاشده دامان وجودم زغمت
هرچه فریادزنم،ساحلِ غمخوارکه نیست
رخ نمابازبیا بشنوی آوازه ی عشق
طی این مرحله هرگز،به تودشوارکه نیست
شده پر ازغم هجران توهرگوشه ی لب
دل بگویدغزلاتی لب گنه کار،که نیست
لبِ (میلاد) نکن فاش تو اسراردلت
پَسِ آن پرده تما
به یک جمله بده بر قلب این دلداده تسکینیبه لبخندی خلاصم کن ازین هجران و غمگینیتمام عمر با فکر و خیالت رفت، تا شایددمی هم صحبتت باشم، عجب رؤیای شیرینیکنار من نشستن کسر شأنت بود اما گاهنمی افتد مگر راه کریمان سوی مسکینیجوانی رفت و گفتم وقت پیری محضرت باشمولیکن زنده می مانم، نمی دانم، چه تضمینی؟!همه نوکر شدیم و روضه برپا کرده ایم آقابه این امید تا شاید میان روضه بنشینی‌"شنیدن کی بود مانند دیدن" آن چه را یک عمرشندیم از مصیبت های این ایام، می بین
اگه خدا بخواد امروز بعد از حدودا 40 روز دوباره رفتم سر کار، وقتی وارد حیاط انبار شدم خیلی لذّت بخش بود چون همه درختا برگایی با رنگ سبزِ خیلی قشنگ و تازه داشتن که کلّی لذّت بردم. بوی بهار نارنج هم که پیچید تو دماغم اصلا یه حس و حال عجیبی بود. یه مختصر بارونی هم زد و حسابی حال و هوا رو عوض کرد :)
ادامه مطلب
امام ظهور میکند
و سر آخر جهان به نور وجودش منور میشود، میدانم ! اما جانمان به لبمان میرسد از این تاریکی به آن نور برسیم! و من نگرانم ، دلم میلرزد ، از اینکه ته چاه بمانم ، میترسم کم بیاوریم ، راستش را بخواهی غصه میخورم ! بغض میکنم ! مثل بچه ی گم شده به بازار، سرگردانم! غصه میخورم از اینکه اکثرمان غافلیم ، به خواب دنیا رفته ایم! سرگردانم از اینکه نمیدانم کدام راه به خدا میرسد ! میدانم آخرش سپید است ! درک دنیای معطرِ به عطرِ حجتِ خدا ، رایحه ای است که
گاهی آدم ها دلگیرند و دلتنگ وآرام میخزند کنج اتاقشان...
وگاهی آنقدر دلتنگ که اگر آدم ها بدانند از نبودن هایشان خجالت میکشند
من هم دلتنگم، دلتنگ کسی که نه آمدنی است و نه رفتنی و نه فراموش شدنی 
و من چه دل بزرگ و سختی دارم که مدت هاست پای نبودن هایش مانده ام ....اما ،اما ،ای کاش بداند که چقدر سخت است ...
غذا که می خورم به یکباره یادش می افتم 
بغض می کنم با همان لقمه ی در دهانم ...
اشک های دانه درشت در چشمانم جمع می شوند ...همه به 
من نگاه میکنند ولی خودم ر
نگاهم کن، ببین یابن الحسن(عج) احوال زارم راببین از درد دوری چشمهای اشکبارم را
ببین آقا ز درد دوریت بیخود شدم از خودغم دوری تو برده ز کف صبر و قرارم را
به مانندم کسی از جام هجرانت ننوشیدهکه من عمریست می نوشم غم هجران یارم را
اگر سر زد خطایی از من عذرم را پذیرا باشز هجران تو از کف داده ام چون اختیارم را
بدون روی تو دنیا برایم چون جهنم شدببین بی روی تو تاریک چون شب روزگارم را
شب و روزم چنان آمیخته شد با هم آقا جانکه گم کردم میان روز و شب، لیل و نهارم
 
ساقی چمانه* پر کن کان دلبر چمانی*
بر من نظر فکنده با چشم خود نهانی
 
دل در گرو سپردم خرقه به می سِتُردم*
تا بر دلم ز عزت آرد نظر زمانی
 
مطرب بزن نوائی تا برکشم سماعی
دلداده و خرابم زان زلفِ شعشعانی *
 
تشنه ی شهد شیرین کُشته ی خال زیرین
غافل که درد هجرش بر دل کشد جهانی
 
گر او شود نگار من غمزه کند به کار من
بر هم زنم جهان را با جامِ ارغوانی *
 
ای دل تو شکوه داری خاطر به فتنه داری
بر من نظر کند حال آن یارِ جاودانی
 
گفتم که رنجِ هجران دل میکند پریشان
عصاره و چکیده چیزی که از دلشدگان برایم باقی ماند داستان بخشی به چند آواز حضرت شجریان بود. این فیلم در عین حال که داستان پردازی ضعیف و شخصیت‌های بسیار نپخته داشت، ماجرایش را به دست قوه تخیلم سپردم و با حافظه‌ای که از روایت‌های عاشقانه و غم انگیز ایرانی‌ام داشتم به داستان‌ها جان دوباره‌ای بخشیدم.
ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم ، بار دیگر که این آواز به گوشم بخورد چند نوازنده ـ که دستان کیمیایشان دیگ مسی را هم دُهُل عاشقانه می‌کند ـ به خاطرم
عصاره و چکیده چیزی که از دلشدگان برایم باقی ماند داستان بخشی به چند آواز حضرت شجریان بود. این فیلم در عین حال که داستان پردازی ضعیف و شخصیت‌های بسیار نپخته داشت، ماجرایش را به دست قوه تخیلم سپردم و با حافظه‌ای که از روایت‌های عاشقانه و غم انگیز ایرانی‌ام داشتم به داستان‌ها جان دوباره‌ای بخشیدم.
ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم ، بار دیگر که این آواز به گوشم بخورد چند نوازنده ـ که دستان کیمیایشان دیگ مسی را هم دُهُل عاشقانه می‌کند ـ به خاطرم
باغ و بهارم، در خزانی زرد، برگرد
گرمایِ عمرم، در هوایی سرد، برگرد
 
عمر گران، بی دیدنِ رویت هدر شد
هجران، چه خاکی بر سر ما کرد، برگرد
 
از معصیت ها، عاقبت رنگِ سیاهی...
سایه به روی شهرمان گسترد، برگرد
 
دوریِ از خورشید، در دوران تاریک
غم را میان سینه ها پرورد، برگرد
 
خسته شدی از دست ما؟! العفو، العفو
خسته شدیم از دوری ات، برگرد، برگرد
 
برگرد تا یاری کنی خیرالنسا را
زهراست تنها و چهل نامرد... برگرد
 
آقا قسم بر ناله ی " فِضه خُذینی"
آقا قسم بر سین
بیادت هستم واین شعر گفتن ها بهانه ستغزل گفتن فقط یک گوشه از این حرفهای عاشقانه ستدلم بدجور می گیرد چواز تو دور ومهجورمبخوان حال دلم بنگر که اینها ناله هایی شاعرانه استزدرد دوریت از چشم خونبارم شب وروزموازهجران وغربت شام تارم چون فسانه ستغزلهایم همه مملو زدرد وغربت وعزلتواشعارم همه مرثیه هایی غمگنانه ستسپاهانی ام وعشق وطن دارم چه فرقی می کند من راکه شهرم اردبیل وفارس ، قم یاهگمتانه ستدرآشوبم و بد جوراین  دلم گیر است می دانیواین دلتنگی من
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
باغ و بهارم، در خزانی زرد، برگرد
گرمایِ عمرم، در هوایی سرد، برگرد
 
عمر گران، بی دیدنِ رویت هدر شد
هجران، چه خاکی بر سر ما کرد، برگرد
 
از معصیت ها، عاقبت رنگِ سیاهی...
سایه به روی شهرمان گسترد، برگرد
 
دوریِ از خورشید، در دوران تاریک
غم را میان سینه ها پرورد، برگرد
 
خسته شدی از دست ما؟! العفو، العفو
خسته شدیم از دوری ات، برگرد، برگرد
 
برگرد تا یاری کنی خیرالنسا را
زهراست تنها و چهل نامرد... برگرد
 
آقا
امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین…
 
امیر من : نرجس شکوریان فرد، عهد مانا
 
دانلود
 
بریده کتاب(۱):
هق هق گریه هم را خاموش نمی کنم!جلوی اشک هایم را نمی گیرم!به خودم دلداری نمی دهم تا آرام شوم!اما خدایا! فقط حسین است که می تواند برای تو همه ی زندگی اش را ببخشد.
 
 
 
دانلود
 
ادامه مطلب
جنون ناب می‌خواهم که این دیوان بمیرانمبمیرانم به خاک پست و خاک از نو برقصانم
نظام اهرمن پاشد، تمام انجمن پاشدنسیم دل به تن پاشد، زمین از نو بچرخانم
چه خون شد حجله‌ی دیوان، خروش ناسزا بنشستدمی دیگر بپا ای دل، عمارتها بپاشانم
فرشته خواب می‌بیند که رنج عشق دریابدچو رنج عشق درگیرد شکنج ناز بشکانم
نفس تنگ است و لیکن جان فراخ از جلوه‌ی خوبانفراخی‌های بالا را به حبس سینه بنشانم
شهیدان را فراخوانم که از نو جام تن گیرندبه نام روح می‌رانم که کام
خواهر بزرگه‌ی مام‌بزرگ فوت کرده. غصه‌دار و بی‌تاب نشسته اشک می‌ریزه و تلفن‌های مکرر سعی می‌کنند تسلی باشند. کسی تعریف می‌کنه دیشب خواب خاله رو دیده. خوش‌حال نشسته بوده توی مسجدی. ازش پرسیده خاله چی شده انقدر خوش‌حالی؟ گفته بعد چهل‌سال دارم پسرم رو دوماد می‌کنم. مام‌بزرگ با بغض می‌گه بعد چهل سال بلاخره رفت پیش مهدی. همه ریزریز اشک می‌ریزیم. نمی‌دونم برای خاله‌ست یا برای پیکر بازنگشته‌ی مهدی، برای این همه‌سال دوری و سالیان هجران د
۳۵۹- هفت خانه چشم شممت روح و داد و شمنت برق وصال    بیا که بوی ترامیرم ای نسیم شمال احادیا به جمال الجیب قف وانزل     که نیست صبر جمیلم زاشتیاق جمال حکایت شب هجران فرو گذاشته به       به شکر آنکه بر افکند پرده روز وصال بیا که پرده گلریز … هفت خانه چشم – شممت روح وداد و شمت برق وصال – غزل ۳۰۳ – ۳۵۹
منبع : فالگیر
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها _ شهادت حضرت ۹۸
غم دیدی و غربت چشیدی صبر کردیهجران چشیدی، زجر دیدی صبر کردیاز داغ دوری پدر، قدت کمان شداز غربتِ زندان شنیدی، صبر کردیهر دفعه دلتنگِ رضا جانت که بودی...چون شمعِ گریانی چکیدی، صبر کردیعزم سفر کردی، بلا دیدی در این راهبا شوقِ این که می رسیدی، صبر کردیدر ساوه خویشان را به خون دیدی، بمیرمزهرِ جفا را سر کشیدی، صبر کردیتا شهر قم رفتی به عشاقت رسیدیبینِ مریدان
هی میخواستم بیام و اونچه این مدت به حالم گذشته رو بنویسم دست و دلم نمیرفت.دلتنگی کجاس؟پیش من.
میخوام کوتاه بنویسم کوتاه و مختصر،اما همونم نمیتونم.
 م.آ و ا.م،"متری شیش و نیم" و "چهار انگشت".
تعطیلات تموم شد و تباه.
دروغ اول اپریل چیه؟چی میشد به بهونه ی همون میومدی بگی دوسم داری و مسخرم کنی.
نذر یار است، میان تن اگر جان داریمهرچه داریم ازین نیمه ی شعبان داریماشتیاق دل دیوانه ی ما دیدنی استخنده بر چهره ولی دیده ی گریان داریماز عطا و کرم حضرت نرجس خاتونعشق دلدار، در این سینه فراوان داریمهر که هر چیز دلش خواست بگوید اماما به برگشت گل فاطمه ایمان داریمعهد بستیم که جان بر کف مهدی باشیمبا نبی و علی و فاطمه پیمان داریمخودمانیم چه عیدی؟! چه سرور و جشنی؟!تا که دلبر نرسد، حال پریشان داریمسر و سامان همه از اوست، اگر سر نرسد...تا ابد زندگیِ
زمستان است سرمای فراق یار سوزاندمغم هجران آن دلدار مه رخسار سوزاندم
شنیدم وصف خال روی او بیمار گردیدمنکرد او چون عیادت از من بیمار سوزاندم
ز درد دوریش وقتی تنم در شعله ی تب بودتنم می سوخت در آتش ولی تبدار سوزاندم
شدم در خواب تا شاید ببینم روی ماهش رانیامد چون بخوابم، او به شام تار سوزاندم
شدم هر صبح بیدار و ندیدم روی زیبایشنشد دیدار چون حاصل، مرا بیدار سوزاندم
تمام لحظه هایم هست تکراری و جانفرسامرا هر روز و هر لحظه از این تکرار سوزاندم
اگر
روزگاری که هواش ابری باشه و تنهایی هاش بهانه گیر ،فاصله ها درد بیشتری دارند ،میگن دیوونه ام. اما من  یه حالی دارم مثل رؤیا ماندنی  بودم که راهی نشانم دادند ، راهی شدم  از دوری و دیری غمی ندارم زیرا که میدانم زمانه هنری دارد بنام رسیدن . چونان رودی که پیوسته به سوی دریا روان است منم دیر زمانیست راهی منزلگاه عشقم با رهروانی همچون خودم که با هر گام نشانه ای میگذارم بر زمین .زمینی که نه آغاز و نه فرجامش معلوم است بَس که در پَسِ پرده غم و شادی ه
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بی‌جان بودم
نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند
که در اندیشه اوصاف تو حیران بودم
بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب
که نه در بادیه خار مغیلان بودم
زنده می‌کرد مرا دم به دم امید وصال
ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم
به تولای تو در آتش محنت چو خلیل
گوییا در چمن لاله و ریحان بودم
تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
سعدی از جور فراقت همه روز این می‌گفت
عهد بشکستی و من بر سر
گفتی ازباران بسازم دفتری خواهم نوشتاینکه من راتاکجاهامی بری خواهم نوشتچشمهای توخدای حرفهای تازه اندکفرراباواژه های دلبری خواهم نوشت کنج لبهایت بهشتی گم شده رسوای منوقتی لبخندتورامثل پری خواهم نوشتبوسه بامن بوسه است ایینه باتصویرتوعشق دارددرمیانش داوری خواهم نوشتاینکه من مردابم اری خط به خط کهنگیتوبرایم دفترنیلوفری خواهم نوشتدرمیان دستهای کوچم جای تو نیستمن تمامت رابرای دیگری خواهم نوشتموج زیبای نگاهت ناگهان تردیدشدباتودارم حرفه
جان به قربان تو ای دلبر رویایی منیاد تو صبح و مسا مونس تنهایی من
قبله گاه منی و بی تو ندارم خور و خوابدین و دنیای منی یار تماشایی من
بی تو امروز گرفتار جهنم شده اموعده ی حق تویی و جنت فردایی من
طاقتم طاق شده از غم هجران رخترفته از کف دگر آن صبر و شکیبایی من
طعنه بشنیده ام از دشمن و از دوست مدامدم زدن از تو شده باعث رسوایی من
دانه ای بودم و با عشق تو دردانه شدمعشق تو شد سبب رشد و شکوفایی من
دم گرم تو مرا داده حیات ابدیای مرا روح و روان روح مسیحایی م
بسم الله الرحمن الرحیم
سردار شهید رضا نور محمدی در تابستان ۱٣٣٧ در خانواده ای مومن
و متدین چشم به جهان گشود. در دوره دبیرستان بود که به سمت
مسائل سیاسی کشیده شد. ارتباط و انس زیاد او با مسجد کم کم
فعالیت های انقلابی او را کامل کرد.
ادامه مطلب
باد سرد شدیدی میاد که سوز نداره . یه باد خنکِ زیبا که انگار قراره فردا بارون بیاد . رادیو یه آهنگ گذاشته که همهمه بچه ها نمیذاره بفهمم واقعا صدای داریوشه یا نه ولی زیبا بود ولی زود تموم شد و قطع یه یقین داریوش نبوده. بعد گوینده گفت حالا که الان  همه جا جشن و سروره یه آهنگ شاد میذاریم براتون ...پشت سریم داشت گزارش میداد که یه ساعت رفتم کتابخونه چیزایی که امروز بهمون گفتن رو یه دور خوندم میرم خوابگاه دوباره می خونمشون ، شاید خوب باشه . بیدل رو برمی
وقتی حوصله هیچکس را ندارم، با خودم درباره تمام داشته هایم حرف میزنم. 
من خیلی استعدادها دارم که باید به خاطرش خدا را شکر کنم. خیلی امکانات دارم که باید قدر آنها را بدانم. 
گاهی ناشکر میشوم...
من تا اینجای کار خیلی خوب پیش آمده ام. خیلی خوب از پس همه چیز برآمده ام. 
فقط احساس تنهایی میکنم. تنهایی سمجی که هرلحظه با من است و تا مغز استخوانم را به درد می آورد. 
+امروز رفتم دانشگاه. فقط من آمده بودم و یکی دیگر. نمیدانید چه حال خوشی دارم که او را دیدم. خد
هجران رفیق بخت زبون کسی مباد
خصمی چنین دلیر به خون کسی مباد
یارب حریف گرم کنی همچو آرزو
گرم اختلاط داغ درون کسی مباد
این شعله‌های ظاهر و باطن گداز هجر
پیراهن درون و برون کسی مباد
آن گریه‌های شوق که غلتید کوه از و
سیل بنای صبر و سکون کسی مباد
سد بند شوق پاره کند زور آرزو
یارب که بخت شور و جنون کسی مباد
نعلم به نام جملهٔ اجزا در آتش است
جادوی او به فکر فسون کسی مباد
وحشی هزار بادیه دورم ز کعبه کرد
این بخت بد که راهنمون کسی مباد
وحشی
اول میخواستم که یه توضیح مختصر و نقد راجع بهش بنویسم. اما دیدم اصلا عظمت این سریال قابل وصف نیست.به جرئت میتونم بگم بهترین سریالیه که دیدم . حتما ببینیدش! با فکر باز ببینین! فقط برای سرگرمی نبینین!اونوقت متوجه میشین چقدرررر حرف برای گفتن داره! 
گاهی دوست دارم که بیشعور باشم و بابت بی‌توجهی به قراری که گذاشته‌ایم و کنسل کردنش عذرخواهی نکنم. البته از جهاتی حق دارم؛ سال‌هاست که قرارمان را به دلایل مختلف کنسل می‌کند. نه که بخواهم تلافی کنم؛ واقعا یادم رفته بود. در عوض تصمیم گرفتم که با یک آدم رندم ملاقات کنم و اتفاقا تجربه‌ی جذابی بود. از همان ابتدا گفت که اگر سردم شد سوییشرتش را می‌دهد که تنم کنم. و وقتی که سردم شد، سوییشرتش را درآورد و مرا در آغوشش گرفت تا گرم شوم. همینقدر جذاب. هم
روش اول : لیفت مختصر صورت
این حالت به کسانی پیشنهاد می شود که دچار افتادگی کمی در ناحیه غبغب هستند.این روش مقداری تهاجمی است .مزیتی که این روش  نسبت به دیگر روشها دارد این است که عمل لیفت کامل صورت را تا مدتها به تعویق می اندازد.بعد از مشاوره  با متخصصین مشخص میشود که این عمل با بی حسی موضعی ، خواب و یا بیهوشی انجام میشود.نتیجه روش جراحی در همه موارد به یک شکل خواهد بود و انتخاب هریک از این موارد به شرایط بیمار بستگی دارد.
روش دوم : لیفت استاندا
۱-با سخنرانی های کوتاه و مختصر شروع کنید
هیچ وقت نمی توانید بدون یاد گرفتن مقدمات یک درس یا یک رشته ورزشی در آن خبره شوید. غلبه بر ترس هم درست مثل همین قضیه است. باید با تمرینات کوچک و مختصر شروع کنید و کم کم جلو بروید. اگر صحبت کردن جلوی جمع برایتان سخت است اولین سخنرانی تان نباید طولانی باشد. به جای اینکار بهتر است یک سخنرانی کوتاه و عمومی را انتخاب کنید. برای مبتدی ها معمولا توصیه می کنیم کارشان را با ۱ تا ۳ دقیقه صحبت کردن جلوی جمع شروع کنند
توی انگلیسی کلمه‌ای هست تحت عنوان half mast به نیمه افراشتگی پرچم اشاره داره. توی خیلی از کشورها نیمه افراشتگی پرچم نشانه‌ی سوگ و یا ادای احترام هست. من یه کانال مختصر دارم که گهگاه چرت و پرت‌هام رو اونجا مینویسم. اگر دوست دارید میتونید اونجا جوین بشید و من رو بخونید:
Daneshjoyezabandiaries@
تا صبح شنبه پرچم کانالم نیمه افراشته خواهد بود و بعد از اون private خواهد شد.
از زمانی که دست به اینکار زدم تا الان باهمین روش بصورت تخصصی کار میکردم.سعی شده تا جایی که امکان داشته روش ساخت ساده گفته شود تا دوستانی که اشنایی با اینکار ندارند براحتی بتونه کار کنه و درک مطالب راحت باشه.فرمول صد%باکیفیت و نتیجه مطلوب هستش که خلوص جنس ۹۸%تضمینی (۲%امکان خطا)وجود داره.و با کمترین لوازم و مواد اولیه بهترین جنس رو میشه تولید کرد.روش اصولی و تجربه =نتیجه مطلوب.. باکیفیت و پخت ساده در کمترین زمان ممکن..
از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآید
ترسم که رفته رفته طوفان غم برآید
از اتحاد چشمم با پای، در ره عشق
مالم چو دیده بر خاک، نقش قدم برآید
گر دست شام هجران گیرد گلوی شب را
مشکل که تا قیامت، از صبح، دم برآید
در موج‌خیز دریا هر لحظه نیست طوفان
کز رشک آب چشمم دریا به هم برآید
از بار محنت دل فرسود جسم قدسی
یک مشت استخوان چند با کوه غم برآید؟
قدسی مشهدی
دوستان دیروز، امروز و فردا سلام
همیشه شروع یک کار سخت است. خیلی هم سخت است. اصلا فکرش را هم نمی کنی که انتقال آن همه افکار جور و واجور بر روی کاغذ -البته اینجا روی صفحه وبلاگ- تا این اندازه دشوار باشد. اما بالاخره شروع کردم. قصدم هم ادامه دادن است.
از خودم، اتفاقات مختلف اجتماعی، فرهنگی و علمی خواهم گفت؛ از گام های اساسی نگارش رساله دکترا هم خواهم گفت؛ ساده و مختصر؛ از صمیم قلبم و امیدوارم برای خودم و دیگران مفید فایده واقع شود. ان شاء الله

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها